آموزشگاه زبان های خارجی ستاک
High in the halls of the kings who are gone
.
بالا در تالارهای پادشاهانی که رفته اند
.
Jenny would dance with her ghosts
.
جنی با ارواحش رقص میکند
.
The ones she had lost and the ones she had found
.
آنهایی که او از دست داده و آنهایی که او پیدا کرده بود
.
And the ones who had loved her the most
.
و آنهایی که او را بیشتر دوست داشتند
.
The ones who’d been gone for so very long
.
کسانی که خیلی طولانی رفته اند
.
She couldn’t remember their names
.
او نمیتوانست نام آنها را به خاطر بسپارد
.
They spun her around on the damp old stone
.
آنها بر روی سنگ های مرطوب پیر می چرخند
.
Spun away all her sorrow and pain
.
همه غم و اندوه او را از بین ببرید
.
And she never wanted to leave, never wanted to leave
.
و او هرگز نمی خواست برود، هرگز نمی خواست برود
.
Never wanted to leave, never wanted to leave
.
هرگز نمی خواست برود، هرگز نمی خواست برود
.
They danced through the day
.
آنها در طول روز رقصیدند
.
And into the night through the snow that swept through the hall
.
و به شب از طریق برف که سالن را فراگرفته بود
.
From winter to summer and winter again
قلبم .
از زمستان تا تابستان و زمستان دوباره
.
Til the walls did crumble and fall
.
تا دیوارها فرو ریخته و سقوط کردند
.
And she never wanted to leave, never wanted to leave
.
و او هرگز نمی خواست برود، هرگز نمی خواست برود
.
Never wanted to leave, never wanted to leave
.
هرگز نمی خواست برود، هرگز نمی خواست برود
.
And she never wanted to leave, never wanted to leave
.
و او هرگز نمی خواست برود، هرگز نمی خواست برود
.
Never wanted to leave, never wanted to leave
.
هرگز نمی خواست برود، هرگز نمی خواست برود
.
High in the halls of the kings who are gone
.
بالا در تالارهای پادشاهانی که رفته اند
.
Jenny would dance with her ghosts
.
جنی با ارواحش رقص میکند
.
The ones she had lost and the ones she had found
.
آنهایی که او از دست داده و آنهایی که او پیدا کرده بود
.
And the ones who had loved her the most
.
و آنهایی که بیشتر او را دوست داشتند