به آموزشگاه تمام الکترونیک زبانهای خارجی ستاک خوش آمدید.

Image Alt

My performance

  /  My performance

آموزشگاه زبان های خارجی ستاک

My performance

.

عملکرد من

.

A little boy went into a drug store, reached for a soda carton and pulled it over to the telephone

.

پسربچه ای وارد داروخانه شد.کارتن جوش شیرینی تحویل داد وان را به سمت تلفن کشید

.

He climbed onto the carton so that he could reach the buttons on the phone and proceeded to punch in seven digits

.
او روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره هفت رقمی

.

The store-owner observed and listened to the conversation

.

مسئول داروخانه او را مشاهده کرد و به مکالماتش گوش داد

.

The boy asked, “Lady, Can you give me the job of cutting your lawn? The woman replied

.

پسرک پرسید: خانم،شما میتوانید کوتاه کردن چمن هارا به من بسپارید؟ زن پاسخ داد:
.

“I already have someone to cut my lawn.”

 .

من درحال حاضر کسی را دارم که چمن هایم را کوتاه میکند

ش.

replied boy :Lady, I will cut your lawn for half the price of the person who cuts your lawn now

.

پسر پاسخ داد:خانم، من چمن شما را به نصف قیمت کسی که چمن شمارا کوتاه میکند،کوتاه خواهم کرد

.

 The woman responded that she was very satisfied with the person who was presently cutting her lawn

.

زن پاسخ داد که او از شخصی که در حال حاضر چمن هایش را کوتاه میکند بسیار راضی است

.

The little boy found more perseverance and offered

.

پسر کوچک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد

.

“Lady, I’ll even sweep your curb and your sidewalk, so on Sunday you will have the prettiest lawn in all of Palm beach, Florida.”

.
خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو میکنم، در این صورت شما  در یکشنبه زیباترین چمن را درتمام ساحل پالم فلوریدا خواهید داشت

.

Again the woman answered in the negative

.

باز هم زن جواب منفی داد

.

With a smile on his face, the little boy replaced the receiver

.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت گوشی را گذاشت

.

The store-owner, who was listening to all, walked over to the boy and said

.

مسئول داروخانه که به همه صحبت های او گوش میداد به سمتش رفت و گفت

.

“Son… I like your attitude; I like that positive spirit and would like to offer you a job.”

.
پسر…از رفتارت خوشم میاد.من از روحیه مثبت تو خوشم میاد و دوست دارم به شما پیشنهاد کار بدم

.

The little boy replied

.

پسر کوچک جواب داد

.

No thanks, I was just checking my performance with the job I already have. I am the one who is working for that lady, I was talking to!”

.

نه مچکرم، من فقط داشتم عملکردم با شغلی که قبلا داشتم میسنجیدم.من همان کسی هستم که برای ان خانم کار میکند.من با او صحبت میکردم

عضویت کاربر

شما اجازه ثبت نام ندارید

بازنشانی کلمه عبور